۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

ما نیز از بد بزرگان به مخالفان پیوستیم ...

یه نظریه در علم روانشناسی میگه هر کسی دیگران رو در چتر فکری خودش میبینه به این معنی که نگاه دیگران به مسائل رو از دید خودش بررسی میکنه به عنوان مثال نمی تونه خیلی راحت اعتقاداتش رو زیر پا بزاره و عقیده دیگری رو قبول کنه مگر اینکه از منطق پذیری بالایی برخوردار باشه...به خاطر همین فلسفه هستش که مناظره ها و بحث ها در مورد مسائل مختلف فکری بین دو یا چند نفر اتفاق میوفته. من همیشه با توجه به اعتقادات اسلامی که داشتم و دارم شدیداً از نظام جمهوری اسلام و شخص رهبری حمایت میکردم و گاهاً این بحثها با افراد مخالف به دعوا و ناراحتی کشیده میشد .مسئله ای که من همیشه به اون فکر میکردم این بود که چرا بعضی از مردم که اکثرا اعتقادات دینی دارن با رهبری مخالفند؟!!مگر نه اینست که ایران یک حکومت شیعیست پس رهبر آن الزاما کارامد و بحق است و مهم تر اینکه فکر میکردم همه مخالفان جمهوری اسلامی مخالف اسلام هستند...اکنون احساس میکنم که سالهاست اشتباه فکر میکردم...و حالا به این نتیجه رسیدم که میشود مخالف و خوب بود...میشود مسلمان باشی مخالف هم باشی...دیگر مخالفت با رهبری را مخالفت با اسلام نمیدانم و این تغییر در طرز فکر را خوشبختانه یا متاسفنه مدیون اعمال خلاف شخص رهبری هستم...خوشحالم از اینکه بالاخره دوران اشتباه و نادانی من به اتمام رسید و تواستم به خوبی ،تمایز بد را از خوب را تشخیص دهم اما ناراحتم چون احساس میکنم به من و تمام افرادی که مثل من دلشان با نظام و رهبری بود و آنان را به خوبی میشناختند خیانت شد...و مطمئنا حقوق خویش را در فردای قیامت از شخص آیه الله سید علی خامنه ای مطالبه خواهم کرد.امیدوارم این راه ایشان به نا کحا آباد منتهی نشود چون فرادیی بس سخت و دشوار در انتظار ایشان خواهد بود...

برچسب‌ها:

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی